14 مدخل
جمع و جور کردن
مرتب، مرتب کردن، منظم کردن، اراستن، تمیز، پاکیزه، نظیف، مواظب
راهنمایی صحیح
مرتب کردن
tidy
systematic, tidy
order, tidy
orderly, organic, refined, regular, tidy, trim