38 مدخل
کافی است، کافی بودن، بس بودن، کفایت کردن، بسنده بودن
کافی بودن
به اندازه کافی
پسوند، پساوند ساختن، پسوند نصب کردن
رنج کشیدن، عذاب، مصیبت، مبتلا، متحمل
کثیف، پوشاندن، اشباع کردن، پر کردن
sufficiently
suffering
sufficiency
long-suffering