21 مدخل
زیردستان
یارانه
رأی دهندگان
فرو بردن، نشست، فرونشست، فرونشینی، فروکش، فروکشی، تخفیف درد و غیره
subrandomly
اضافه کردن، فروکش کردن، واگذاشتن، فرو نشستن، نشست کردن، سست شدن
sinkhole, subsidence
subedented
subside
deposit, settle, subside
percolate, sink, subside