strikingدیکشنری انگلیسی به فارسیقابل توجه، برجسته، موثر، قابل توجه، برجسته، زننده، موثر، خیلی خوب، گیرنده
stringsدیکشنری انگلیسی به فارسیرشته های، رشته، ریسمان، نخ، سیم، سلسله، زه، ردیف، قطار، دراز، عقد، رشته کردن، به نخ کشیدن، بصف کردن، زهدار کردن، نخ کردن، زه انداختن به، کشیدن