196 مدخل
نگهبان نگهبان
ایستادگی کن، ایستادگی کردن، برجسته بودن، دوام اوردن
ایستادن سریع
بلند شو، بر پا کردن، روی پا ایستادن، برپا ماندن
ایستادن
ایستادن در، عوض، قرب و منزلت
blankness, fairness, whiteness
white
mulishness
exculpation, exoneration
intercession
stand