30 مدخل
زدن، پابند زدن
shackledom
زنجیر، غل، دست بند، پا بند، مانع، قید، پابند زدن
شاکر، بخو زننده
شاکرها
زدن، غل، دست بند، پا بند، مانع، قید، پابند زدن
spackled
shackle