shiverدیکشنری انگلیسی به فارسیلرزیدن، لرز، لرزه، خرده، ارتعاش، ریزه، از سرما لرزیدن، لرزاندن، خرد کردن، مرتعش کردن
shinsدیکشنری انگلیسی به فارسیshins، ساق پا، قلم پا، ساق، قلم پای خوک، گوشت قلم پا، پیاده وباسرعت رفتن