معنی servant girl | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

servant girl

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دختر بنده

جست‌وجوی مشابه

servant's entrance

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ورودی خدمتکار

public servant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خدمتکار عمومی، مستخدم دولت، خادم ملت

civil servant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کارمند دولت، مستخدم کشوری، مستخدم دولتی

house servant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خدمتکار خانه

bond servant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بنده بنده، غلام، بنده، زر خرید، برده بدون مزد و اجرت

جست‌وجوی متن

ارادتمند

دیکشنری فارسی به انگلیسی

servant

خدمتگزار مردم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

public servant

مستخدم دولت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

public servant

مستخدم کشوری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

civil servant

کارمند دولت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

agent, civil servant, officeholder