معنی rigor. | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

rigor

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سختی، سخت گیری، دقت زیاد، ظلم، تندی، خشونت

rigour

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سختی، سخت گیری، دقت زیاد، ظلم، تندی، خشونت

rigors

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سختی ها، سخت گیری، دقت زیاد، ظلم، سختی، تندی، خشونت

rigol

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رگول

جست‌وجوی متن

تصلب عضلات چند ساعت پس از مرگ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rigor mortis

جمود نعشی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rigor mortis

سرکوبگری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rigor, rigour

فرسختی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rigor, rigour

صلابت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

rigidity, rigor, rigour, solidity