26 فرهنگ
21 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی مشابه غلط تایپی
قادر به نشستن در آب و خشکی (هواپیما)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
amphibian
آقا (در صدا زدن و نامه نگاری)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
gentleman
قادر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
able, able _, capable
قادر بودن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
can
قادر به استدلال
دیکشنری فارسی به انگلیسی
reasonable
بیشتر
۱۶ واژه مشابه غلط تایپی