rectifiedدیکشنری انگلیسی به فارسیاصلاح شده، برطرف کردن، اصلاح کردن، یکسو کردن، تصحیح کردن، جبران کردن
rectifiersدیکشنری انگلیسی به فارسییکسو کننده ها، یکسو کننده، یکسوساز، اصلاح کننده، راستگر، وسیله اصلاح، اسباب تقطیر
rectifiesدیکشنری انگلیسی به فارسیتصحیح می کند، برطرف کردن، اصلاح کردن، یکسو کردن، تصحیح کردن، جبران کردن