personateدیکشنری انگلیسی به فارسیشخصیت، دارای شخصیت کردن، وانمود کردن، تقلید کردن از، خود را بجای دیگری قلمداد کردن، گلوبسته
شخصیتدیکشنری فارسی به انگلیسیbeing, character, complexion, heart, individuality, person, personage, personality, presence, split personality