25 مدخل
مجازات
اجازه، اذن، پروانه، رخصت، دستور، مرخصی، ترخیص
مجوزها، اجازه، اذن، پروانه، رخصت، دستور، مرخصی، ترخیص
permixtion
اجازه دادن، مجاز کردن، روا کردن، ندیده گرفتن، ترخیص کردن
نفوذ، تراوش، نشت، نشد، سرایت
permission
consent, permission
grammatical, leave, permission
allowance, consent, leave, OK, permission, permit, sanction, sufferance