معنی perforated plate → sieve plate 1 | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

perforated eardrum

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گوشه سوراخ سوراخ شده

perforator

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرفوراتور، سوراخ کن

perorates

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پروتئین، سخن بدرازا کشاندن، نطق کردن

personated

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شخصیت، جازده

perborate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

perborate

جست‌وجوی متن

آژیدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

perforate

پرفراژ کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

perforate

سوراخ شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

perforate

سفتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

boring, perforate, pierce

مضرس کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indent, perforate