معنی li,a | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

liaising

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مشارکت، ارتباط پیدا کردن، رابطه داشتن، بستگی داشتن، رابط نظامی بودن

liability insurance

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیمه مسئولیت

Liao

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لیائو

Liaodong Bandao

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لیادوون باندو

liaised

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متصل شده، ارتباط پیدا کردن، رابطه داشتن، بستگی داشتن، رابط نظامی بودن

جست‌وجوی غلط تایپی

مهوش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

beauty

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

چکمه - شلوار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

waders

چراغ مه شکن خودرو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fog light

ترجمه شفاهی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

interpretation

جمجمه شناس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

phrenologist

جمجمه شناسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

phrenology

جست‌وجوی متن

liangle

دیکشنری انگلیسی به فارسی

liangle

Liatris pycnostachya

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Liatris pycnostachya

بالا رونده (گیاه شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

liana

بدهی ها

دیکشنری فارسی به انگلیسی

liabilities

الزام (قانونی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

liability