معنی itch | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

itch

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خارش، جرب، خارشک، خراش سوزن، خنش، خارش کردن، خاریدن

جست‌وجوی مشابه

itch mite

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خارش مورچه

itched

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خارش دار، خارش کردن، خاریدن

itchproof

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خارش دار

itchy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خارش دار

itchweed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اینچوید

جست‌وجوی متن

اشتیاق وافر داشتن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

itch

به خارش آوردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

itch

بی تاب بودن (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

itch

خوره چیزی بودن (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

itch

سخت خواستن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

itch