inveiglesدیکشنری انگلیسی به فارسیinveigles، از راه بدر بردن، فریفتن، سرگرم کردن، گمراه کردن و بردن، بدام انداختن
inveigleدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک، از راه بدر بردن، فریفتن، سرگرم کردن، گمراه کردن و بردن، بدام انداختن
گمراه کنندهدیکشنری فارسی به انگلیسیbeguiler, circuitous, false, delusive, fallacious, inveigler, noxious, seducer
inveiglesدیکشنری انگلیسی به فارسیinveigles، از راه بدر بردن، فریفتن، سرگرم کردن، گمراه کردن و بردن، بدام انداختن