60 مدخل
متولد شد، عادت دادن، اموخته کردن، معتاد کردن، موجب شدن
سرماخوردگی
بیمه شده، بیمه شونده
باور نکردنی، دیر باوری
تجارب
زخمی شده، در ظرف نگاهداشتن، در خاکدان ریختن، بخاک سپردن
incredulously
inbred، غریزی، جبلی، ذاتی، فطری
inure
insured