معنی internal representation | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

internal representation

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نمایندگی داخلی

جست‌وجوی مشابه

internal

دیکشنری انگلیسی به فارسی

داخلی، درونی، باطنی، ناشی از درون

internal iliac vein

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رگ داخلی عضلانی

internal auditory vein

دیکشنری انگلیسی به فارسی

درون شنوایی داخلی

internal secretion

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترشح داخلی، هورمون، ترشح درونی

internal spermatic artery

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عروق اسپرم داخلی

جست‌وجوی متن

اندری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

internal

وابسته به فعالیت در داخل بدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

internal

وابسته به مصرف در داخل بدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

internal

درآمد درون مرزی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

internal revenue

درون پزشکی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

internal medicine