معنی fondled | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

fondled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فاسد شده، نوازش کردن، ناز ونیاز کردن

جست‌وجوی مشابه

fonded

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فواید

fondlers

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مالباختگان

fondle

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خوشبختی، نوازش کردن، ناز ونیاز کردن

fondler

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فونتلر

fondles

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فست فود، نوازش کردن، ناز ونیاز کردن

جست‌وجوی متن

دست مالیدن به

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fondle

دست ورزی کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fondle

نوازش کردن از روی عشق

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fondle

نوازش کردن از روی محبت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fondle

نوازیدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fondle, stroke, wheedle