43 مدخل
flouting، استهزاء کردن، دست انداختن، اهانت یا بی احترامی کردن
نماد شناور نقطه
حوض خشک شناور شناور
شناور قارچ
سیاست شناور
شماره شناور نقطه
fluting، چین، ارایش راه راه، ارایش شیاری
floating, suspension
floating
floating, mobile, mobile _, mover, peripatetic, walking
floating, loose, rocky, wiggly, wriggler