flockedدیکشنری انگلیسی به فارسیflocked، گرد امدن، جمع شدن، ازدحام کردن، جمع کردن، بصورت گله ورمه در امدن
flockedدیکشنری انگلیسی به فارسیflocked، گرد امدن، جمع شدن، ازدحام کردن، جمع کردن، بصورت گله ورمه در امدن