معنی f,fi | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

F. Scott Fitzgerald

دیکشنری انگلیسی به فارسی

F. اسکات فیتزجرالد

F.I.S.C.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

F.I.S.C.، اموال ضبط شده، خزانه داری پادشاهی، خزانه کشور

I. F. Stone

دیکشنری انگلیسی به فارسی

I. F. Stone

F

دیکشنری انگلیسی به فارسی

F، ششمین حرف الفبای انگلیسی

f number

دیکشنری انگلیسی به فارسی

f تعداد

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

خوب به هم جفت شدن دندان ها

دیکشنری فارسی به انگلیسی

occlude

موجب به دست آوردن محصول شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

yield

موجب به فروش رفتن شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

sell

آب بها

دیکشنری فارسی به انگلیسی

water rate

آشوب به پا کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

riot

جست‌وجوی متن

F.I.S.C.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

F.I.S.C.، اموال ضبط شده، خزانه داری پادشاهی، خزانه کشور

I. F. Stone

دیکشنری انگلیسی به فارسی

I. F. Stone

جست‌وجوی مشابه

F. Scott Fitzgerald

دیکشنری انگلیسی به فارسی

F.I.S.C.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

I. F. Stone

دیکشنری انگلیسی به فارسی

F

دیکشنری انگلیسی به فارسی

f number

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

خوب به هم جفت شدن دندان ها

دیکشنری فارسی به انگلیسی

موجب به دست آوردن محصول شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

موجب به فروش رفتن شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

آب بها

دیکشنری فارسی به انگلیسی

آشوب به پا کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی متن

F.I.S.C.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

I. F. Stone

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نت "فا"(موسیقی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

نت چهارم در سی ماژور (موسیقی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

نمره اف (آموزش)

دیکشنری فارسی به انگلیسی