معنی external | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

external

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خارجی، سطح، خارج، بیرون، بیرونی، ظاهری، ظاهر

جست‌وجوی مشابه

external auditory canal

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کانال شنوایی خارجی

external orifice

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خروجی خارجی

external organ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ارگان خارجی

external maxillary artery

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شریان خارجی ماگزیلاری

external gill

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ژله خارجی

جست‌وجوی متن

از بیرون به درون

دیکشنری فارسی به انگلیسی

external

برون درونی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

external

خارج از ذهن و مغز انسان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

external

نمایه ای

دیکشنری فارسی به انگلیسی

external

برون مرزی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

external, extraterritorial, foreign, overseas, strange, offshore