معنی excursion | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

excursion

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گشت و گذار، گردش، گشت، سیر، گردش بیرون شهر

جست‌وجوی مشابه

excursionary

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گشت و گذار

excursionize

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گشت و گذار

excursioner

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گشت و گذار

excursionist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تفریحی

excursionism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گشت و گذار

جست‌وجوی متن

توریستی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

excursion

سفر رفت و برگشت با تخفیف و محدودیت تاریخ حرکت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

excursion

گشت و گذار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

excursion

وابسته به سفرهای رفت و برگشتی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

excursion

همسفران

دیکشنری فارسی به انگلیسی

excursion