معنی embryonal | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

embryonal

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جنین، جنینی، رویانی، اولیه، نارس

جست‌وجوی مشابه

embryonal rhabdomyosarcoma

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رابدومیوسارکوم جنین

embryonal carcinosarcoma

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Carcinosarcoma جنینی

embryonal carcinoma

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سرطان جنین

embryonally

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جنینی

embryonary

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جنین

جست‌وجوی متن

جنینی (زیست شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

embryonic

رویاندیس (زیست شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

embryonic

رویانسان (زیست شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

embryonic

رویانی (زیست شناسی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

embryonic

نارس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

abortive, callow, embryonic, immature, premature, unripe, young