معنی emboldened | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

emboldened

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جالب است، تشجیع کردن، جسور کردن

جست‌وجوی مشابه

emboldener

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متفکر

imboldened

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مضطرب

emboldening

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تشویق، تشجیع کردن، جسور کردن

embolden

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تشویق، تشجیع کردن، جسور کردن

emboldens

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ارتش، تشجیع کردن، جسور کردن

جست‌وجوی متن

جسور کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

embolden

دل و جرات دادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

embolden, inspirit

تشویق کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

blandish, embolden, encourage, patronize, promote, root