50 مدخل
گرد و غبار، پاشیدن، گردگیری کردن، گرد گرفتن از، ریختن
پودر گرد و غبار
گرد و غبار
کانال
دامن زدن، تاریک نمودن
داستین هافمن
crop-dusting
duskingtide
distinguish
distinguished, eminent
distinguish, mark, signalize