255 مدخل
دوبار عبور، نارو زدن، دورویی کردن
فاصله دو طرفه
پنجره دو طرفه
خسارت دوگانه
دیگ بخار دوگانه، دیگی که دیگ کوچک تری در ان جا بگیرد
دوبار آویزان شد
double