16 مدخل
طراحی شده، باد کردن، بزرگ کردن، متورم شدن، منبسط کردن
بی نظمی
بی وقفه
قطع شد
تخریب شد، منحل کردن، متفرق کردن یا شدن، بر هم زدن
متفرقه
distend
distend, inflame, swell
bulge, butt, distend, extrude, jut, obtrude, protrude