40 مدخل
جدا شده، تشریح کردن، کالبدشکافی کردن
ریخته گری
مخالف، اختلاف عقیده داشتن، جدا شدن، نفاق داشتن
تفسیر شده، بحی کردن، مباحثه کردن
رد شد
مطالعه مستقیم
dissect
dissector
dissect, limn
dissenter, dissident, heretic