14 مدخل
انحلال، پیاده کردن، بی مصرف کردن
انهدام
از بین بردن، پیاده کردن، بی مصرف کردن
بی رحم
دور بودن
برچیدن، پیاده کردن، بی مصرف کردن
dismantle
dismantlement
dismantle, dismount, disassemble