41 مدخل
تشخیص داده می شود، تشخیص، عیب شناسی، تشخیص ناخوشی
تشخیص داده شده، تشخیص دادن، برشناخت کردن
تشخیص دادن، برشناخت کردن
قابل تشخیص است
تشخیص پزشکی
تشخیص های افتراقی
diagnose
diagnosis