denserدیکشنری انگلیسی به فارسیمتراکم تر، انبوه، متراکم، چگال، غلیظ، محکم، سفت، پر پشت، خنگ، احمق، متکاثف
انبوهیدیکشنری فارسی به انگلیسیdenseness, density, exuberance, infestation, luxuriance, mass , overgrowth, thick