21 مدخل
عبور گارد
عبور، معبر، محل تقاطع، عبورجاده، دو راهه
عبور از روی
دوبار عبور، نارو زدن، دورویی کردن
خطکشی عابر پیاده
عبور از سطح، محل تقاطع دو خط راه اهن
crossing
crossing, drift, gangway, ode _
crossing, junction