31 مدخل
هدایت، رهبری کردن، راهنمایی کردن
تحریک کننده
انجام سیم
انجام، اداره کردن، هدایت کردن، بردن، عمل اوردن
غیر هدایت
مصرف کننده
condurango
confuting، مجاب کردن، رد کردن
condurangin
conducive
time-consuming