معنی commutations | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

commutations

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تعویض ها، تبدیل، تغییر، تخفیف جرم

جست‌وجوی مشابه

commutation ticket

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بلیط تعویض، بلیط با تخفیف

computations

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محاسبات، محاسبه، شمارش، نتیجه شمارش

commutators

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سوئیچ ها، کموتاتور، جابجاگر، الت تغییردهنده جهت برق

compotationship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

compotationship

computational

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محاسباتی

جست‌وجوی متن

بلیط رفت و آمد مکرر اتوبوس و ترن های شهری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commutation ticket

تخفیف مجازات

دیکشنری فارسی به انگلیسی

commutation

compotationship

دیکشنری انگلیسی به فارسی

compotationship

آمارش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

calculation, computation

محاسبه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

account, calculation, computation, count, numeration, reckoning