معنی characters | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

characters

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شخصیت ها، شخصیت های نمایش یا داستان

جست‌وجوی مشابه

characterstring

دیکشنری انگلیسی به فارسی

charactertring، رشته دخشهای

alphanumeric characters

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شخصیت های حروف الفبا

cast of characters

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازیگران شخصیت ها

characteristic root of a square matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ریشه مشخصه یک ماتریس مربع

characterised

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مشخص شده است، مشخص کردن، توصیف کردن، منش نمایی کردن، متصف کردن

جست‌وجوی متن

characterstring

دیکشنری انگلیسی به فارسی

charactertring، رشته دخشهای

آدم برجسته

دیکشنری فارسی به انگلیسی

character, notability, notable, star, swell

آدم عجیب و غریب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

character, golliwog, golliwogg

به طور ویژه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

characteristically

ترسیم کردن سیرت کسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

characterize