20 مدخل
انباشت، پرشدن انبار
ضرب و شتم
حشره کش
خندیدن
شنیده
bucketing
hunkering، دولا شدن، روی پنجه پا ایستادن، سرپا ایستادن
banteringly, jokingly, tongue-in-cheek