bestدیکشنری انگلیسی به فارسیبهترین، برتری جستن، سبقت گرفتن، بهترین کار، به بهترین وجه، بزرگترین، نیکوترین، خوبترین، شایستهترین، ممتاز، عظیم ترین، به نیکوترین روش، اعلاء، خاصگی
چیره شدندیکشنری فارسی به انگلیسیbest, conquer, cope, have, overcome, overmaster, overpower, overtake, overtop, prevail, reign, subdue, surmount, win