37 مدخل
بیدار شدم، بیدار کردن، بیدار شدن، بیدار ماندن
از خواب بیدار شده، بیدار کردن، بیدار شدن، بیدار ماندن
اتوکا
بیدار، بیدار کردن، بیدار شدن، بیدار ماندن، من تبه
بیداری
بیدار می شود، بیدار کردن، بیدار شدن، بیدار ماندن
awaken, dawn, feel, hear, learn
awakening
awake, conscious, sleepless, up , vigilant, wakeful
awake, awaken, wake, waken
awake