7 مدخل
تضمین، اطمینان دادن، بیمه کردن، مجاب کردن، راضی کردن، خاطر جمع کردن
اطمینان
فرضیه
با فرض اینکه، لافزن، از خود راضی، متکبر، خود رای، خود سر، خود بین
assuming, exigent
assuming, wise guy
assuming