amplitudeدیکشنری انگلیسی به فارسیدامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، فراوانی، درشتی، انباشتگی، فراخی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، کمال، فضا داری
amplitudesدیکشنری انگلیسی به فارسیدامنه، نوسان، میدان نوسان، بزرگی، فراوانی، درشتی، انباشتگی، فراخی، میدان، استعداد، فاصلهء زیاد، کمال، فضا داری
بزرگیدیکشنری فارسی به انگلیسیamplitude, bigness, dignity, extent, greatness, hugeness, immensity, largeness, magnitude, mass
پریدیکشنری فارسی به انگلیسیamplitude, fairy, fay, fullness, hobgoblin, nymph, pixie, pixy, plenitude, plumy, repletion, satiety, spirit, sprite