adaptدیکشنری انگلیسی به فارسیانطباق، وفق دادن، اقتباس کردن، تعدیل کردن، جور کردن، سازوار کردن، درست کردن، مطابقت کردن
انعطاف پذیردیکشنری فارسی به انگلیسیadaptable, accommodating, bendable, elastic, flexible, fluid, limp, supple, whippy