assoilingدیکشنری انگلیسی به فارسیassoiling، بخشیدن، تبرئه کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، مرخص کردن، حل کردن، رفع کردن، پاک کردن، تقاص پس دادن
assoilingدیکشنری انگلیسی به فارسیassoiling، بخشیدن، تبرئه کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، مرخص کردن، حل کردن، رفع کردن، پاک کردن، تقاص پس دادن