معنی X-ray | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی دقیق

X-ray

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشعه ایکس، اشعه مجهول، عکسبرداری با اشعه ایکس، با اشعه ایکس امتحان کردن

جست‌وجوی مشابه

X ray

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشعه ایکس، اشعه مجهول، عکسبرداری با اشعه ایکس، با اشعه ایکس امتحان کردن

X-ray diffraction

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پراش اشعه ایکس

X-ray machine

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستگاه اشعه ایکس

X-ray photography

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشعه ایکس

X-ray therapy

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشعه ایکس، درمان با اشعه مجهول

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

چطور

دیکشنری فارسی به انگلیسی

how

چطوری؟ (عامیانه یا محلی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

howdy

طواف

دیکشنری فارسی به انگلیسی

costermonger, hawker, huckster, peddler, vendor

طوافی کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

huckster, peddle, vend

طور

دیکشنری فارسی به انگلیسی

manner, manners, way, wise

جست‌وجوی متن

اشعه رونتگن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

X-ray

اشعه مجهول

دیکشنری فارسی به انگلیسی

X-ray

ایکس پرتو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

X-ray

پرتو ایکس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

X-ray

درمان کردن با اشعه ایکس

دیکشنری فارسی به انگلیسی

X-ray