17 مدخل
even, consistent, homogeneous, monotonous, pure, uniform
solid
smooth
blend
stool
maitre d '
یکدست
برف سفید، سفید یکدست، مثل برف سفید
پادشاه، شخص مهم در میان یکدسته
پادشاهان، شخص مهم در میان یکدسته
چراغ قوه، دوده، دوده چراغ، سیاه یکدست