parametersدیکشنری انگلیسی به فارسیمولفه های، پارامتر، مقدار معلوم و مشخص، مقداری از یک مدار، نسبت میان تقاطع دو سطح
dosagesدیکشنری انگلیسی به فارسیدوزها، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
gobsدیکشنری انگلیسی به فارسیگوب، مقدار بزرگ و زیاد، ملوان، خرخره، یک دهن غذا، تکه، تخته کف، کلوخه، دهان