معنی یک جا | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

یک جا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

en masse

جست‌وجوی هم‌آوا

یکجا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bodily, wholesale, outright, quantity

جست‌وجوی مشابه

یک جا بند نشدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

drift

یک جا بندنشو

دیکشنری فارسی به انگلیسی

footloose

یک جانبه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

one-sided, unilateral

یک جانبه گرایی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

unilateralism

یک جایی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

somewhere

جست‌وجوی متن

unilateralize

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک جانبه

unilateralism

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک جانبه

monosubstituted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک جایگزین

uninucleate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک جانبه

unilateral

دیکشنری انگلیسی به فارسی

یک جانبه، یک طرفه، یک سویه، یک ضلعی، تک سویه