7 مدخل
disassembler
پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
جداسازی می کند، پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
dissommler
جداسازی، پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
مخالفان